نگهبان نویسنده پیمان اسماعیلی نشر چشمه
کتاب نگهبان اثر پیمان اسماعیلی نشر چشمه
کتاب نگهبان تالیف پیمان اسماعیلی انتشارات چشمه
قهرمان این رمان در همزیستی با طبیعت به موجود جدیدی تبدیل می شود. چیزی میان انسان، حیوان و طبیعت برف زده. رمان نگهبان داستان سفر سیامک است. داستانی درباره گناه و تلاش انسان برای پشت سر گذاشتن آن. سیامک شخصیت اصلی رمان «نگهبان» به دلایلی زندگی در تهران را رها می کند و برای کار به جنوب ایران می رود. جایی بین بیابان و گرما و خاک بادهایی که روی تن می وزد و پوست عرق کرده از گرما را گل می کند. در بیابان ولی اتفاقی می افتد که سیامک را فراری می دهد به مرزهای غربی ایران. به امید گریز به کوهستان قندیل می زند. میان برف و کوه و وهمی که در هوا و روی سنگهای یخ بسته هست. ...مردم از دیدنش می ترسند. از سر راهش کنار می کشند. نگاه شان را می دزدند. مردم سرمازده و کبود. توی سرمای زیر صفر بچه هایی را می بیند که روی پشت بام ها کنار سگی ایستاده اند و زل زده اند به او. با یک تا پیرهن کثیف پارچه ای. لباس، چسب تن شان شده و لرزیدن شان از پشت پارچه های چرک گرفته پیداست. سگ ها هم پارس می کنند. هر وقت که می آید لاجان پارس سگ ها همه جا را می گیرد. انگار گرگ دیده باشند زوزه می کشند ولی جرئت ندارند نزدیکش شوند. روی پشت بام ها یا کنار دیوارها می ایستند و از دور پارس می کنند. گاهی می ایستد زل می زند به سگی که آرواره هایش را با غیظ به هم می کوبد. سگ سر جاش می ایستد. بزاقش از گوشه آرواره ها می ریزد پایین. کمی بعد آرام می شود. زوزه خفیفی می کشد. دوری می زند و از سر راهش کنار می رود.... پیمان اسماعیلی با دو مجموعه داستان موفق «جیبهای بارانیات را بگرد» و «برف و سمفونی ابری» برای خوانندهی ادبیاتداستانی امروز نامی شناخته شده است، مجموعه داستان «برف و سمفونی ابری» او سال 1387 برندهی جایزهی منتقدان و نویسندگان مطبوعات، جایزهی گلشیری، جایزهی ادبی مهرگان و جایزهی روزی روزگاری شد. حالا او بعد از شش سال با اولین رمانش به ویترین کتابفروشیها بازمیگردد، سیامک شخصیت اصلی رمان «نگهبان» به دلایلی زندگی در تهران را رها میکند و برای کار به جنوب ایران میرود. جایی بین بیابان و گرما و خاکبادهایی که روی تن میوزد و پوست عرق کرده از گرما را گل میکند. در بیابان ولی اتفاقی میافتد که سیامک را فراری میدهد به مرزهای غربی ایران. به امید گریز به کوهستان قندیل میزند. میان برف و کوه و وهمی که در هوا و روی سنگهای یخ بسته هست. پیمان اسماعیلی دربارهی قهرمان رمان «نگهبان» میگوید:« سیامک با همزیستی با طبیعت به موجود جدیدی تبدیل میشود. چیزی میان انسان، حیوان و طبیعت برف زده. رمان نگهبان داستان سفر سیامک است. داستانی درباره گناه و تلاش انسان برای پشت سر گذاشتن آن.»
افزودن دیدگاه جدید