گره بر باد نویسنده سیمین جعففر جلالی (یزدی)

میانگین: 5 (2 رای)

این کتاب در بانک کتاب تلکتاب عرضه شده است
شما می توانید لذت خرید آسان و مطمئن را با تلکتاب تجربه کنید
خرید کتاب و ارسال رایگان به سراسر کشور در سریعترین زمان ممکن 
mailدرصورتی که موفق به خرید اینترنتی کتاب نشدید می توانید برای خرید تلفنی کتاب با شماره 66470460-021 تماس حاصل فرمایید.

آماده ارسال
‎تومان۳۵٬۹۰۰
- 10%
‎تومان۳۲٬۳۱۰

گره بر باد نویسنده سیمین جعففر جلالی یزدی

خرید کتاب رمان گره بر باد نویسنده سیمین جعففر جلالی یزدی انتشارات نسل نواندیش

ـ «مامان تلفن کی بود؟ فاطمه‌خانوم چیکارت داشت؟» مامان لبخند زد. حسین گفت: «لابد خاله‌اختر بوده دیگه». لبخندی موذیانه روی صورت مامان نقش بست و با تکان دادن سر به همه نشان داد که حامل خبرهای مهمی ا‌ست. حسین نظرش را به زبان آورد: «فکر کنم مامان یه خبرایی داره‌ها...» همه، حتی بابا به مامان نگاه کردیم. مامان سعی کرد موضوع را مهیج کند: «غذاتونو بخورید بعد از شام بهتون میگم». مازیار اعتراض کرد: «مگه حالا چشه؟ همین الان بگو». معصوم هم گفته مازیار را تکرار کرد: «راست میگه همین حالا بگو...» اما من با خونسردی گفتم: «ول کنید بابا، چقدر شلوغش می‌کنید؟ خودش طاقت نمیاره میگه». حسین از جا پرید صورت مامان را بوسید و گفت:

ـ «بگو دیگه مامان جونی...» مامان او را به‌جای خودش برگرداند و گفت: «خیلِ ‌خب، بابا طاقت بیارید». بالاخره صدای اعتراض بابا هم درآمد: «چتونه؟ زبون به دهن بگیرید ببینیم چی میگه!» مامان خندید:

ـ «دو تا خبر دارم یکی خوب، یکی بد کدومو اول بگم؟»

 

 

 

نظرات کاربران

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

Restricted HTML