رفتن به محتوای اصلی
  • 283 گرم عشق نویسنده مهرنوش صفایی

283 گرم عشق نویسنده مهرنوش صفایی

انتشارات: نسل نواندیش

مشخصات کتاب

نویسنده:
سال چاپ: 1395
تعداد صفحه: 464
قطع: رقعی
دسته بندی:

خرید کتاب

فروشگاه: تلکتاب
آماده ارسال
‎تومان۳۲۹٬۹۰۰ 10% -
‎تومان۲۹۶٬۹۱۰
میانگین: 5 (2 رای)

ارسال رایگان برای سفارشات بالای 1 میلیون تومان,ارسال تهران اگر تا ساعت 16 ثبت شود در همان روز بین ساعت 18 تا 22 و پس از آن فردای همان روز و شهرستان 2 تا 4 روز

پشتیبانی 24 ساعته

فرصت 7 روزه بازگشت کالا

تضمین کیفیت کالا

پرداخت امن از درگاه بانکی

283 گرم عشق نویسنده مهرنوش صفایی

خرید کتاب رمان 283 گرم عشق نویسنده مهرنوش صفایی انتشارات نسل نواندیش

کتی زشت نبود، خوشگل هم نبود. در واقع با آن شانه‌های کوچک و قد بلند، با آن پوست سبزه و چشم‌های درشت مشکی، با آن مژه‌های بلند و چهره‌ی بی‌فروغ و زرد، با آن کمر باریک و هیکل نحیف و استخوانی، ترکیبی از زیبایی و زشتی بود. و شاید درست همین تناقض عجیب بود که عاقبت پای کتی را برای اولین بار به خانه‌ی «فاخره» باز کرد.

حالا کتی، بعد از کلی کج‌دار و مریز کردن با خودش، بالاخره روبروی فاخره نشسته بود و با سری افکنده از خجالت، به فنجان خالیِ قهوه‌اش چشم دوخته بود.  

زن که حدود پنجاه ساله به نظر می‌رسید گفت: «ببین دختر، ته فنجونت خیلی شلوغ پلوغه و… بعضی چیزها هست که الان اصلا صلاح نمی‌دونم درباره‌شون چیزی بهت بگم… اما اگه بگی دقیقا دنبال چی هستی، می‌تونم درباره‌ی همون چیزهایی که می‌خوای، توضیح مفصلی بهت بدم.»

کتی شرمنده و بریده بریده جواب داد: «نه… من…، حقیقتش من، دنبال چیز خاصی نیستم، اما از بس تعریف شما رو شنیدم، وسوسه شدم بیام اینجا و ببینم شما تو فنجون قهوه‌ام چی می‌بینین.»

فاخره به جای جواب، سری تکان داد و با لبخند کجی گفت: «تو طالعت می‌بینم که حداکثر تا دو ماه دیگه ازدواج می‌کنی، با یه جوون فوق‌العاده پولدار و خوش بَر و رو، به شکل عجیبی آشنا می‌شی و به سال نکشیده می‌ری سر خونه، زندگیت.»

[چشم‌های کتی از تعجب گرد شد.] فاخره با خونسردی مبهمی ادامه داد: «بزار ببینم… آهان؛ اول اسمش هم«ب» داره، پس احتمالا «بهرامی»، «بهرورزی»، «بهادری» چیزیه.»

کتی ناباورانه بزاق دهانش را فرو داد و گفت: «مطمئنین؟»

فاخره بی‌حوصله جواب داد: «دو ماه مدت زیادی نیست، دختر جون. می‌تونی صبر کنی ببینی چی می‌شه؟!»

کتی گفت: «خوب دیگه چی؟»

فاخره تابی به گردنش داد و گفت: «عکس یه زنی رو هم توی طالعت می‌بینم، اما…» کتی هیجان‌زده پرسید: «اما چی؟؟؟!!!»

فاخره همان‌طور که سرش پایین بود، زیر چشمی نگاهی به کتی انداخت و جواب داد: «اما درست نمی‌دونم این زن چه کاره است. شاید این زن مُعَرِفیه که به واسطه‌ی اون با مرد رویاهات آشنا می‌شی، شاید هم کسیه که به خاطر اون، پای این مرد به زندگیت باز می‌شه … اما هر کی هست، این زن نقش مهمی تو آشنایی و ازدواج تو با آقای ـ ب ـ داره.»

 

 

 

قطع رقعی
نوع جلد شومیز
وزن
نویسنده/نویسندگان
ناشر نسل نواندیش
نوع چاپ
تاریخ چاپ 1395
دسته بندی موضوعی
مناسب برای بزرگسالان
شابک 9789642366835

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.