مرثیه ای برای افتخار اثر آکیرا یوشیمورا ترجمه شهره حدادان
مشخصات و خرید اینترنتی کتاب مرثیه ای برای افتخار اثر آکیرا یوشیمورا ترجمه شهره حدادان انتشارات خوب
این نویسنده در تمام این مدت، فکر میکرد فرمانده نواحی غربی نیز موضعی مشابه یاماشیتا بگیرد. چون او بود که در ناحیه غربی دستور میداد و فرمانده از آنچه تحت فرمانش انجام میشد، اطلاع کامل داشت و تاکویا قویا باور کرده بود که اگر واقعیت برملا شود، فرمانده مسئولیت کامل را برعهده میگیرد. «سرویس امنیتی آمریکا، نامونشونی همهتون رو داره. اگه همهچیز به همین طبق پیش بره، مطمعن باشید که برای دستگیریتون اقدام میکنه.» در سخنان شیراساکا از خشونت کلامی که با افسران همردهاش در دوران ستوانی ارتش امپراتوری به کار میبرد، اثری نبود. تاکویا ناامیدانه پرسید: «چهکار باید بکنم؟» وقتی به او گفتند آنهایی که در وهله اول این دستور را به او داده بودند، حالا پس از هشت ماه و بهدنبال انحلال ارتش امپراتوری، خود را از تمامی مسئولیتها در قبال اتفاقهای بیشه نزدیک آبوا یاما کنار کشیدهاند، نتوانست خشمش را کنترل کند. این چیزها در ارتشی که تاکویا میشناخت، سابقه نداشت. شیراساکا چشمانش را به تاکویا دوخت و با صدایی ملایم اما مجابکننده، گفت: «فرار کن، زود قایم شو.» تاکویا ساکت ماند. چشمان تر شیراساکا هنگام حرف زدن برق میزدند: «مطمئن باش اگه بگیرنت، دارت میزنن. مثل سگ میمیری. قایم شو. ستوان هیروساکی امروز صبح اومد. برای اون هم یه کارتپستال فرستادم که متنش عین متن فرستادهشده برای تو بود. وضعیت رو براش توضیح دادم و بهش گفتم آفتابی نشه. گفت تلاش میکنه خودش رو گموگور کنه و الان هم به تو همین نصیحت رو میکنم.»
افزودن دیدگاه جدید