نگهبان عشق اثر مرتضی بصارتی

نگهبان عشق اثر مرتضی بصارتی

مشخصات و خرید اینترنتی کتاب نگهبان عشق اثر مرتضی بصارتی انتشارات نسل روشن

درباره کتاب:

مش ممدلی
سماور قل قل می کرد. کمی آن طرف‌تر دیگ جوشان آبی وجود داشت.
مش ممدلی و شاگردش همیشه مغازه ای پر از مشتری داشتند. وقتی به خانه می‌رفتند، دیگر نایی برایشان باقی نمی‌ماند. پیرزنی که با پشت خمیده
در خانۀ مش ممدلی زندگی می‌کرد، زمانی حکم همسرش را داشت؛ گویی سالها از هم دور افتاده بودند. نزدیک ظهر بود. مشتی به خانه آمد. وقت ناهار بود. بین همسایه چو افتاده بود که مشتی از عمد زنش را لال کرده تا حرف نزند عجیب است! او تا دیروز پیرزن وراجی بود که عادت داشت همیشه یک بند غر بزند. بعد از صرف نهار مشتی گفت:
– برم برات چایی بریزم؟
اما پیرزن علیل تر از این حرف ها بود. شب شد. مشتی دلتنگ شده و قاب عکسی روبه رویش بود. دیگر چیزی از آن قاب یادگاری باقی نمانده بود؛جز عکس و یک شیشۀ شکسته.
فردای آن روز به پسرک گفت:
– قدر جوونیتو بدون. جوونی رو نمی شه مومیایی کرد.