برخورد نزدیک از نوع آخر و سرخ سوزان نویسنده چیستا یثربی

میانگین: 5 (2 رای)

این کتاب در بانک کتاب تلکتاب عرضه شده است
شما می توانید لذت خرید آسان و مطمئن را با تلکتاب تجربه کنید
خرید کتاب و ارسال رایگان به سراسر کشور در سریعترین زمان ممکن 
mailدرصورتی که موفق به خرید اینترنتی کتاب نشدید می توانید برای خرید تلفنی کتاب با شماره 66470460-021 تماس حاصل فرمایید.

آماده ارسال
‎تومان۲۰٬۰۰۰

برخورد نزدیک از نوع آخر و سرخ سوزان نویسنده چیستا یثربی

مشخصات و خرید اینترنتی کتاب برخورد نزدیک از نوع آخر و سرخ سوزان نویسنده چیستا یثربی نشر قطره

درباره کتاب:

نسترن: (چشم در چشم مردم) آقا من صد بار گفتم که نمی‌خوامش، چرا حکم زور می‌دین... تولدمون زورکی، مردن‌مون زورکی، لااقل بذارین اختیار دل بی‌زبون‌مون دیگه دست خودمون باشه. (مکث) من نمی‌خوام زنِ این آقا بشم... زور که نیست! آرش: منم راضی نیستم آقا... من ترجیح می‌دم بمیرم، اما شوهر این خانم نشم... اصلاً مگه شما آقامین که دارین به زور زنم می‌دین؟ صدای قاضی:ولی به من گفتن که شما... نسترن: غلط به عرض‌تون رسوندن آقا... به پیر، به پیغمبر، دروغ گفتن، بُهتون بستن... ماجرا اصلاً این نیست که اینا می‌گن... اینا یه چشم دیدن، صدتا ابرو براش کشیدن و تحویل شما دادن... من اصلاً این آقا رو درست نمی‌شناسم، فقط یه روزه که می‌شناسمش، هرچی‌ام اینا می‌گن، تهمته آقا، تهمت... می‌خوان یه دختر بی‌پناهو تو شهر غریب، بی‌چاره کنن... تنها گیر آوردن آقا، آقا بی‌کس گیر آوردن... قصه اصلاً اونی نیست که اینا می‌گن... شما که عاقلین، چرا باور می‌کنین؟ آرش: آره آقا، باور نکنین، دیو شاخ‌دار و جادوگر دماغ درازو باور کنین، امّا رابطه‌ی من و این خانمو باور نکنین. صدای قاضی:پس قصه چیه؟ بالاخره شما دوتا رو با هم گرفتن یا نه؟... آرش: بله آقا گرفتن... حالا می‌خواین چی‌کار کنین؟ به‌ خاطر یه دقیقه نفهمی، یه عمر به هم‌دیگه گره‌مون بزنین؟ قاضی: اگه گره‌تون بزنم که وا می‌شین، باید به هم پیچ‌تون کرد که دیگه یه عمر نتونین بدون هم‌دیگه، جُم بخورین و هوسای ناجور به سرتون بزنه! آرش: چرا؟ چون یه دقیقه پشت در بسته بودیم؟

 

 

 

 

نظرات کاربران

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

Restricted HTML