مرا به کنگاراکس نبر نوشته آندری کورکوف
مرا به کنگاراکس نبر نوشته آندری کورکوف ترجمه ی آبتین گلکار افق
آندری کورکوف نویسنده اوکراینی مرا به کنگاراکس نبر! در رمانهایش به واقعیتهای بلوک شرق پس از فروپاشی شوروی میپردازد.
کورکوف در رمان مرا به کنگاراکس نبر! تصویری تکاندهنده از این دوران ارائه میکند و نشان میدهد چگونه افراد مختلف به شکلهای متفاوت در قبال گذشته تاریخی کشور خود واکنش نشان میدهند. این کتاب از زبان اصلی (روسی) توسط آبتین گلکار به فارسی ترجمه شده است.
در بخشی از کتاب مرا به کنگاراکس نبر نوشته آندری کورکوف می خوانیم :
بدون زحمت خاصی به ریل رسیدند، ولی اثری از قطار نبود. سرما شدت گرفته بود. باد هر از گاهی تکانی به برف روی درختان کاج می داد و آن را پایین می ریخت.
رادتسکی در حالی که بالا و پایین می پرید تا خود را گرم کند، گفت: «ما که این طوری نمی توانیم برگردیم.»
توروسوف روی جعبه نشست و فارغ از دنیا به ریل ها خیره شد که به شکل دو خط موازی از برف بیرون زده بودند. آهسته گفت: «لابد می آید.»
- بله، بالاخره که مطمئنا یک چیری به سراغ مان می آید، ولی شکم را هم باید سیر کرد. آتش بده سیگارم را روشن کنم، پروفسور! وقتی همه چیز سهل و ساده است، تو به مشکل می خوری، و وقتی باید به فکر این باشی که چطور از مخمصه جان سالم به در ببری، انگار که دندان عقلت را کشیده باشند، اصلا عین خیالت نیست!
- چرا عین خیالم نیست؟ عین خیالم هست! ولی جعبه سنگین است و خسته شده ام.....
افزودن دیدگاه جدید