کارم داشتی سوت بزن نویسنده بگونیا اورو مترجم محمد رضا پارسا کیش

کارم داشتی سوت بزن نویسنده بگونیا اورو مترجم محمد رضا پارسا کیش

کتاب کارم داشتی سوت بزن نویسنده بگونیا اورو مترجم محمد رضا پارسا کیش انتشارات هوپا

در زیر بخشهایی از این کتاب رو میبینید...

يک روز عصر بعد از خريد، وقتی خانم و آقاي پرز خواستند بچه‌شان را از توی چرخ‌دستی دربياورند، نتوانستند. گير کرده بود. خيلی باهاش کلنجار رفتند. بعدش صندوق‌دارها تلاش کردند بچه را بيرون بکشند و بعد هم مسئولان قفسه‌ها، سه تا از مشتری‌ها، خانم مدير، آتش‌نشان‌ها و ديگران. اما هيچ‌جوره نمی‌شد از توی چرخ‌دستی درش بياورند. خانمِ مدير فروشگاه گفت: «مجبور است از اين به بعد توی چرخ‌دستی زندگی کند.»

و از آن روز به بعد، ميم تبديل شد به... پسرکِ چرخ‌دستی.

میم پِرِز پِرِز، پسربچه‌ی کوچکی بود که روزی با پدر و مادرش به فروشگاه بزرگی می‌رود. زمانی که خریدشان تمام می‌شود، هر کاری می‌کنند نمی‌توانند میم را از توی چرخ‌دستی فروشگاه بیرون بیاورند و میم مجبور می‌شود به زندگی خود در فروشگاه ادامه دهد. از آن روز به بعد، هیچ‌چیز در فروشگاه مثل قبل نبود، چون پسرکِ چرخ‌دستی آنجا بود.

آیا چنین اتفاقی ممکن است؟ پسرک کوچکی مثل میم چطور می‌تواند در فروشگاه با اسباب‌بازی‌ها، ماهی‌ها و ابزارها زندگی کند؟