سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های سرگشتگی اثر هاروکی موراکامی ترجمه مهدی غبرایی
خرید کتاب
پشتیبانی 24 ساعته
فرصت 7 روزه بازگشت کالا
تضمین کیفیت کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های سرگشتگی اثر هاروکی موراکامی ترجمه مهدی غبرایی
مشخصات و خرید اینترنتی کتاب سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های سرگشتگی اثر هاروکی موراکامی ترجمه مهدی غبرایی انتشارات کتابسرای نیک
در از ایتدای این رمان 304 صفحهای میخوانیم: «منتقدی به نام «کوین کنفیلد» گفته است تفکرات فلسفی پیش رو نوعی رفتار که خبر از قصههای پریوار بزرگسالان میدهد، شیفتگی بیمارگونه به روابط آسیبپذیر جوانی، و بازیگوشی روایی از مشخصات رمانها و داستانهای موراکامی است. به اینها میتوان احساس تنهایی و واماندگی، حس پوچی و از دست هشتن زندگی، رواننژندی و حضور آدمهایی را که با روند و هنجار عادی زندگی ناهمخواناند اضافه کرد.
رمان «سوکورو تازاکی بیرنگ و...» نیز از این قاعده جدا نیست. همان بیرنگ بودن سوکورو، یا تصور او از خودش که بر مبنای نامش، خود را بیرنگ و بو میداند و 16 سال طردشدگی و تعلق او در میان زمین و هوا نشاندهنده همین موضوع است. در اینجا نیزمثل «جنگل نروژی»(که همچنان منتظر مجوز است) و «جنوب مرز، غروب خورشید» داستان در ژاپن میگذرد و جز دو- سه مورد کمتر نشانی از خرق عادت و شخصیتهای فانتزی دیده میشود.
با این همه، پیرنگ داستان نشان موراکامی را بر خود دارد. یعنی بار دیگر راوی جوانی است 36-35 ساله، مجرد، تنها و با زندگی خلاف همسن و سالهای خود و چون از جانب چهار دوست دیگر رانده شده 16 سال تمام گمگشته و سرگشته است، تا به سارا برمیخورد و به تشویق او درصدد کشف گذشته برمیآید.»
در بخش دیگری از این مقدمه آمده است: «و یک نکته درباره عنوان رمان: عنوان ترجمه شده انگلیسی چنین است: «COLORLESS TUSKURU TAZAKI AND HIS YEARS OF PILGIMAGE» درباره تلفظ T در نام «TSUKURU» از دوستی مقیم ژاپن کمک گرفتم و چون T ساکن است، بهتر است در زبان فارسی تلفظ نشود. و اما درباره قسمت آخر نام «YEARS OF PILGRIMAGE» جای دیگر هم استدلال کردم: شکل ظاهری و اولین معنای «PILGRIMAGE» یعنی زیارت. اما مگر زیارت چند سال طول میکشد؟ و زیارتِ کجا؟ اگر به داستان توجه کنید، همانطور که اشاره کردم، سوکورو که با طرد چهار دوست و همراه و همدمش در دوره دبیرستان روبهرو میشود، بیآنکه دلیلش را بداند، اعتماد به خود را از دست میدهد و مطابق اسمش رنگ و جلای خود را میبازد و سالها سرگشته و بیهدف زندگی میکند.
پس اینجاست که سالهای سرگشتگی معنا پیدا میکند.»
دربخش کوچکی از این رمان میخوانیم: «هایدا در آخر فوریه بعد، هشت ماه پس از اولین آشنایی، برای همیشه سوکورو را ترک کرد و این بار دیگر برنگشت. امتحانات آخر سال تمام شد، هایدا که به خانهاش در آکیتا برگشت، نمرهها را برایش پست کردند. به سوکورو گفته بود: «زود برمیگردم. زمستان توآکیتا سرد و یخبندان است و دو هفته آنجا تاب بیاورم، خودش خیلی است. توکیو راحتتر است. اما باید کمک کنم برفها را از بام بریزیم، پس مدتی باید بروم آنجا.» اما دو هفته گذشته، بعد سه هفته و هایدا به توکیو برنگشت. حتی یک دفعه هم تماس نگرفت.
سوکورودر ابتدا چندان نگران نبود. خیال کرد لابد به هایدا در خانه بیشتر از آنکه تصور میکرد خوش گذشته است. یا شاید بیش از همیشه برف باریده باشد. سوکورو هم خودش وسط مارس سه روز به ناگویا رفت. دلش نمیخواست برود، اما تا ابد که نمیتوانست ان جا بماند البته در ناگویا روی بام خانه برفی ننشته بود که پارویش کند، اما مادرش بارها تلفن کرده و با اصرار پرسیده بود حالا که دانشکده تعطیل است، چرا نمیخواهد برگردد خانهاش. سوکورو به دروغ گفت: «پروژه مهمی دارم که باید در تعطیلات ان را به پایان برسانم»»
نویسنده/نویسندگان | |
---|---|
ناشر | کتابسرای نیک |
نوع چاپ | سیاه و سفید |
تاریخ چاپ | 1402 |
دسته بندی موضوعی | |
مناسب برای | بزرگسالان |
شابک | 1254639567 |
افزودن دیدگاه جدید