مریخی ها و ونوسی های عاشق نویسنده جان گری ترجمه وحید ایمن

مریخی ها و ونوسی های عاشق نویسنده جان گری ترجمه وحید ایمن

خرید کتاب مریخی ها و ونوسی های عاشق نویسنده جان گری ترجمه وحید ایمن انتشارات نسل نواندیش

دکتر جان گری در مقام کارشناس ایجاد و حفظ روابط سازنده بین زن و مرد، در سراسر جهان شناخته شده و تاکنون بیش از دوازده جلد کتاب پرفروش در این زمینه نوشته است. وی همچنین ‌مدت سه سال سمینارهای متعددی درباره رشد شخصی برگزار کرده است.

او جواز خانواده‌درمانی از آکادمی ملی درمانگرهای مجاز دارد و درعین‌حال، مشاور سردبیر نشریه «مجله خانواده» است. گری همچنین عضو هیئت برجسته انجمن بین‌المللی مشاورین ازدواج و خانواده، عضو هیئت امریکایی روان‌پزشکان و روان‌شناسان و نیز عضو انجمن مشاوره امریکاست.

او با همسر و سه دخترش در شمال کالیفرنیا زندگی می‌کند و اثر حاضر را به همسرش، بانی گری، تقدیم کرده است.

مقدمه

من در مقام نویسنده کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی همواره از شنیدن سرگذشت‌های الهام‌بخش و موفقیت‌آمیز افراد و زوج‌های گوناگون بهره برده‌ام. عملاً روزی نیست که کسی من را نشناسد و با لبخندی روی لب، به‌سوی من نیاید و برای نوشتن کتاب فوق از من تشکر نکند. سال‌هاست این موضوع مرا شگفت‌زده کرده است که سمینارهای من، که حاوی تجربیات متحول‌کننده‌اند، چگونه می‌توانند این‌قدر مؤثر باشند که از به‌هم‌خوردن هزارها ازدواج جلوگیری کنند.

در یک جلسه سخنرانی با حضور هزارها شنونده، می‌بینم که مطرح‌کردن یک ایده هرچند کوچک، چگونه چهره جمعیت را دگرگون می‌کند، طوری که انگار در صورت آن‌ها لامپ روشن کرده‌اند. وقتی داستانی کوتاه تعریف می‌کنم، بی‌درنگ تأثیر آن را بر افراد داخل سالن می‌بینم. گاهی موجی از تأیید و تسکین در مخاطبان خود ملاحظه می‌کنم که بیشتر وقت‌ها خنده‌ای نیز به‌دنبال دارد و گویا یکی از احساسات ذیل در درون آن‌ها ایجاد می‌شود:

• او احساس من را درک می‌کند، شاید دیگران نیز چنین احساسی داشته‌اند. همیشه احساس کرده‌ام که انگار من تنها فردی در دنیا هستم که نمی‌تواند عشق واقعی را به ‌دست آورد.
• او طوری مسائل زوج‌ها را مطرح کرد که کاملاً عادی به ‌نظر رسید. آیا معنای آن این است که مشکلات ازدواج ما درواقع امری طبیعی‌اند؟
• خدا را شکر! من تنها نیستم، دیگران نیز چنین روزگارانی را گذرانده‌اند.
• خب، حالا متوجه شدم چرا آن اتفاق‌ها افتاد. دلایل آن درک‌کردنی است و من می‌توانم از پس آن‌ها برآیم. اوضاع خیلی هم ناامیدکننده نیست.

این تجربه‌های «لامپی» چندان هم کوچک نیستند، خیلی سریع پیش می‌آیند؛ اما نمی‌توانند زودگذر باشند. مشکلات روابط زوج‌ها احتمالاً منزوی‌کننده‌ترین رخدادهایی‌اند که برای آن‌ها پیش می‌آیند. این مشکلات را به‌راحتی نمی‌توان مطرح کرد، به‌ویژه در حالتی که همدلی و تفاهم طرف مقابل را انتظار داریم.

وقتی کارها درست پیش نمی‌روند و نمی‌توانیم آن‌ها را در قالب کلمات درست بیان کنیم و بفهمیم که چه دارد به سرمان می‌آید، آنگاه حس تردید بر ما حاکم می‌شود. در مدت زمانی که برای روشن‌شدن لامپ لازم است، افراد حاضر در سالن آشکارا تحت تأثیر یک مطلب خاص قرار می‌گیرند که می‌تواند در زندگی شخصی آن‌ها بسیار مؤثر واقع شود:

• این بلا سر ما هم آمده است و ما مقصر نیستیم.
• آنچه گفت دقیقاً شامل حال من می‌شود، پس من تنها نیستم.
• همیشه فکر کردم عشق کافی است؛ اما گویا چیزهایی هست که باید یاد بگیریم تا آن عشق بتواند نتیجه مثبت بدهد.

من در سمینارهایم از افراد و زوج‌ها می‌خواهم که برخیزند و نمونه‌هایی از زندگی‌شان را برای دیگران تعریف کنند. بینشی که من از جنبه فهم تفاوت‌های بین زن و مرد مطرح می‌کنم، بسیار سودمند است؛ اما آنچه این ایده‌ها را برجسته‌تر و فراموش‌نشدنی‌تر می‌کند، داستان‌های آن‌هاست. به‌محض آنکه شرکت‌کنندگان این سمینارها شروع به شرح اثرات مطلوب تجربیات شخصی خود و کاربرد آن‌ها در روابط خود می‌کنند، ناگهان همه چیز رو می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، سرگذشتی که یکی تعریف می‌کند و به‌طریقی به سرنوشت دیگران مربوط می‌شود، باعث می‌شود چهره آنان از رضایت و تسکین بدرخشد.

مریخی‌ها و ونوسی‌های عاشق مجموعه‌ مثال‌های روابطی است که بازده مثبت داشته‌اند و مجموعه داستان‌های واقعی‌ای است که ممکن است همه آن‌ها در مورد شخص شما صدق نکنند؛ اما مطمئناً تعدادی از آن‌ها بازتاب حقیقت زندگی خود شما خواهند بود و چیزی را نشان می‌دهند که وجود شما طی سالیان دراز در زندگی عشقی‌تان از آن طفره می‌رفته است.

هریک از مثال‌های فوق به‌روشنی روش‌هایی را برای شما بازگو می‌کند که افراد نظیر خودتان در زندگی عاشقانه برای بهبود روابطشان به ‌کار بسته‌اند.

مطالب فوق مستقیم از افراد و زوج‌هایی به دستمان رسیده‌اند که یا در سمینارهای ما حضور داشتند یا از طریق نامه با ما در تماس بودند. من همه‌ساله هزاران نامه دریافت می‌کنم که نویسندگان آن‌ها با طیب خاطر مسائل احساسی خود را با من در میان گذاشته‌اند. این افراد شامل شوهران، همسران، عشاق یا جویندگان عشق است و بیشتر آن‌ها روابطی شکننده داشته‌اند که با رهنمودهای کتاب من، از نابودی نجات یافته‌اند.

برخی از آن‌ها خوانندگان یا شنوندگانی بوده‌اند که عمیقاً طرف مقابل خود را دوست داشته‌اند؛ اما با کتاب‌ها، نوارها یا سمینارهای من توانسته‌اند روابط عاطفی خود را فراتر از آنچه تصور می‌کرده‌اند تقویت کنند؛ برخی دیگر افرادی مجردند که در زندگی همواره در جست‌وجوی عشق واقعی بودند؛ اما هرگز به آن نرسیده‌اند تا وقتی که سرانجام توانسته‌اند تفاوت‌های ماهوی بین زن و مرد را بشناسند.

تعدادی از آنان در پایان نامه خود نوشته‌اند «اگر فکر می‌کنید سرگذشت من می‌تواند برای دیگران مفید واقع شود، لطفاً هرطور صلاح می‌دانید از آن استفاده کنید.»

سرانجام یک روز با خود اندیشیدم که این هم ایده‌ای پسندیده است و اگر این داستان‌های واقعی بتوانند تأثیر فوری و دائمی بر رفتارهای شخصی من با دیگران در جلسات سخنرانی‌ام داشته باشند، چرا آن‌ها را در کتابی گردآوری نکنم؟!

مریخی‌ها و ونوسی‌های عاشق موضوع‌های اساسی‌ای را پوشش می‌دهد که در کتاب‌ها، نوارها و سمینارهایم مطرح شده‌اند و در زندگی واقعی، درون شما را می‌شکافند و به شما فرصت می‌دهند خود را در آینه سرگذشت دیگران نیک بنگرید و رفتارهای خود را در موقعیت‌هایی شناسایی کنید که آن‌ها شرح می‌دهند.

از دیدگاه روان‌شناسی این کتاب یک فرصت اختصاصی و استثنایی در اختیار شما می‌گذارد تا در کنار دیگران به هویت خود پی ببرید؛ لیکن در زندگی روزمره به صدها شکل متفاوت حقایقی آرام‌بخش را به ‌شما ارائه می‌کند:

• که وجود مشکلات در عشق کاملاً طبیعی است.
• که اگر در روابط خود مشکل دارید، نباید خود را سرزنش کنید.
• که تقریباً همه کسانی که قصد عاشقی دارند، در راه رسیدن به مقصود به مشکل برمی‌خورند.
• که حتی اشتباهات بزرگی مانند بی‌وفایی (خیانت) را نیز می‌توان بخشید و گذشت‌ کرد.
• که حتی در جایی که فرد عمیقاً عاشق است، بدون شناخت از تفاوت‌های زن و مرد، راه به جایی نخواهد برد.
• که مردان و زنان واقعاً تفاوت دارند.
• که کلید عاشق‌شدن و عاشق‌ماندن این است که این تفاوت‌ها را بشناسید و بپذیرید. درحالی‌که بخشی از این حکایت‌ها دلگرم‌کننده‌اند، بخشی دیگر طبیعت شاد و شوخ دارند.

چه چیزی می‌تواند لذت‌بخش‌تر از شنیدن یک ماجرای عاشقانه باشد که در شرف ریزش است، ولی ناگهان دوباره جان می‌گیرد؟ چگونه بفهمیم آنچه می‌گذرد همان چیزی است که ما را بعد از غذا بر نیمکت آشپزخانه میخکوب می‌کند؟ یک فنجان قهوه دیگر می‌ریزیم و یک‌بار دیگر وارد جزئیات داستان خودمان یا دیگری می‌شویم. امیدوارم تجربه خواندن این کتاب مانند کش‌دادن غذاخوردن در آشپزخانه باشد، یعنی آنکه به عشق فکر کنیم و ناگهان لامپ صورتمان روشن بشود و در همان حال، از ذهنمان بگذرد که «آه، او من هستم.» یا «نگاه کن عزیزم، آن‌ها دارند درباره ما حرف می‌زنند...».