هم خانه با خدا در حیات جاودان نیل دونالد والش ترجمه افسانه مقدم

میانگین: 5 (2 رای)

این کتاب در بانک کتاب تلکتاب عرضه شده است
شما می توانید لذت خرید آسان و مطمئن را با تلکتاب تجربه کنید
خرید کتاب و ارسال رایگان به سراسر کشور در سریعترین زمان ممکن 
mailدرصورتی که موفق به خرید اینترنتی کتاب نشدید می توانید برای خرید تلفنی کتاب با شماره 66470460-021 تماس حاصل فرمایید.

آماده ارسال
‎تومان۳۶٬۹۰۰

هم خانه با خدا در حیات جاودان نیل دونالد والش ترجمه افسانه مقدم

کتاب هم خانه با خدا در حیات جاودان نیل دونالد والش ترجمه افسانه مقدم انتشارات نسل نواندیش

کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یحُیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ

چگونه خداوند را انکار می‌کنید؟ درحالی‌که شما مردگانی بودید که خدا به شما حیات بخشیده است؛ سپس شما را می‌میراند و بار دیگر زنده می‌کند و آن‌گاه به‌سوی او بازگردانده می‌شوید.

سپاس و ستایش از آن خداوندی است که انسان را آفرید «و گناهکاری و تقوا پیشگی‌اش را به او الهام کرد.» منزه است پروردگاری که اراده کرد تا تجلی جمال و جلال خویشتن را به تماشا بنشیند. پس دست به خلقتی عظیم زد، شاهکار آفرینش را آفرید، او را اشرف مخلوقات نامید، ردای جانشینی خویش را بر او پوشاند، با دیده تحسین به او نگریست و به خود احسنت و آفرین گفت. قرار بر این بود که آدم و همسرش در خُلد بَرین سکونت داشته باشند؛ اما ماجرا طور دیگری رقم خورد.

انسان مسجود ملائک و رشک شیطان، پس از تجربه هبوط و سقوط تلاش می‌کند خانه و کاشانه حقیقی خویش را بازشناسد. احساس غربتی عظیم در بندبند وجودش ریشه دوانده و روح بی‌تابش را به زنجیر اسارت کشیده است. باید برای راهیابی مجدد به اقامتگاه پیشین خویش راهی بیابد. می‌خواهد دوباره با خداوند هم‌خانه باشد. تمنا دارد بازهم طعم آسایش و احترام را مزه کند بلکه تلخی سیب ممنوعه کمتر شود! سؤالات بی‌شماری در سر می‌پروراند:

«از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود؟

به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم»

مولوی

می‌داند که مرغ باغ ملکوت است، افلاکی است نه خاکی. برای شناختن وطن و بازگشت به خانه از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کند؛ اما آیا برای هم‌خانه‌شدن با خدا باید تا لحظه مرگ صبر کند؟ آیا می‌توان بهشت را روی زمین خلق کرد؟ آیا اجازه دارد خالق سرنوشت خویش باشد؟

انسان واگویه‌‌های ذهنی بسیاری با خود دارد. می‌تواند با تکرار و تأکید بر همین واگویه‌ها خود را بر مسند قدرت نشانده یا به خاک مذلت بکشاند، می‌تواند ثروت و مکنت بیافریند یا فقر و نکبت به بار بیاورد. انسان هدیه‌ای ارزنده از خداوند دریافت کرده است: «اختیار».

او می‌تواند ذهنیت خویش را به‌گونه‌ای دلخواه شکل بدهد و نتایجی درخور ببیند.

اما این واگویه‌‌های ذهنی از کجا نشئت می‌گیرند؟ ذهنیتی که به خودمان داریم از کجا شکل گرفته است؟ وقتی می‌گوییم «به دلم افتاده است» دقیقاً چه منظوری داریم؟ آیا منشأ تمام الهامات واردشده به قلب انسان الهی است یا برخی از آن‌ها خطورات شیطانی هستند؟ در آیه 10 سوره مجادله آمده است: «نجوا از سوی شیطان است، می‌خواهد با آن مؤمنان غمگین شوند ولی نمی‌تواند هیچ‌گونه ضرری به آ‌ن‌ها برساند جز به فرمان خدا، پس مؤمنان تنها بر خدا توکل کنند»، بنابراین اگر واگویه‌‌های ذهنی باعث حزن و اندوه شوند، از سوی دشمن هستند. «و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می‌کنند تا با شما به مجادله برخیزند.» اگر این احساس‌‌های درونی زمینه‌ساز خشم و نابودی و انتقام شوند، خدایی نیستند.

زیرا هنگامی که خداوند به بنده‌اش وحی می‌کند، آرامش و سکون به همراه می‌آورد. همان‌گونه که قلب بی‌قرار مادر حضرت موسی را آرام کرد و فرمود: «ما به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر ده و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا بیفکن و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‌گردانیم و او را از رسولان قرار می‌دهیم.» او این الهام را وهم نپنداشت، وعده پروردگار را باور کرد، خواسته خداوند را انجام داد و بار دیگر ثابت کرد که «تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد.»

نویسنده در این کتاب به زعم خود با خداوند گفت‌وگویی داشته است. جملات نقل‌شده از قول پروردگار پررنگ هستند و سراسر این گفت‌وگو، پرسش و پاسخی صمیمانه با آفریدگار و شامل حقایقی در مورد زندگی، مرگ و حیات جاودان‌ است.

اما چند درصد از این گفت‌وگو حقیقت دارد و چه مقدار از آن اوهام نویسنده است؟ بررسی این مسئله را به خوانندگان گرامی واگذار می‌کنیم، زیرا خداوند خیر و شر را به انسان نمایانده و صحیح و غلط را بر لوح ضمیر و فطرت وجود او حک کرده است. برای تشخیص صحت و سقم این گفت‌وگو از یاد نبریم که الهامات ربانی همواره نتایجی آرامش‌بخش به همراه می‌آورند و «بر دوستان خدا ترسی نیست و اندوهگین نمی‌شوند.» اگر نجوایی از طرف دشمن آشکار انسان در ذهن او طنین‌انداز شود بی‌شک موجب هراس، کینه، تردید و حرص خواهد شد.

به امید روزی که با ذهنی باز عقیده‌های مختلف را بیازماییم و بیندیشیم و کلام امیر را آویزه گوش خود کنیم که «برترین عبادت‌ها اندیشیدن است.»


mail

نظرات کاربران

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

Restricted HTML